دانش آموزان عزیز قبل از ورود به امتحان نوبت دوم این آزمون را مرور کنید
این نمونه سوال را قبل از امتحان خود مرور کنید
دریافت کنید
برای دیدن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
این برنامه می تواند در ایام امتحانات ساعات خوبی را برای کلاس هفتمی ها ایجاد نماید
برای دانلود کلیک کنید
برای دریافت این سوال فرستادن 10 صلوات بر محمد و آل محمد (ص) لازم است
برای دانلود روی ذکر زیر کلیک کنید
اَللّهمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ وَآل محمد و عَجِّ الفَرَجَهُم
در توجیه برخی از گناهان میگیم...
رشوه: شیرینی !
دروغ: مصلحتی !
ربا: همه میخورن !
تهمت: همه میگن !
آموزش فعل نهی در زبان عربی
نهی به معنی : باز داشتن کسی از انجام کاری است و در
واقع نوعی امر منفی محسوب می شود .
فعل نهی را از چه فعلی می توان ساخت ؟
ساده ترین راه آن از فعل مضارع است .
چگونه فعل نهی بسازیم ؟
کافی است قبل از فعل مضارع حرف « لا » بیاوریم و آخر
فعل مضارع را نیز مجزوم نمائیم .
مجزوم نمودن یعنی اینکه : اگر آخر فعل مضارع ضمه = ُ
داشت آن را تبدیل به ساکن نمائیم . ادامه مطلب ...
برای بازدید و دانلود نمونه سوال عربی هفتم بر روی گل زیر کلیک کنید
برای بازدید از این نمونه سوال و دانلود آن بر روی گل زیر کلیک کنید
الف- متی ب- هل ج- این د- من
2- ترجمه صحیح جمله (( ما ترکت الاغنام ! )) کدام جمله است ؟(5/ نمره )
الف- گوسفندان راترک نمی کنم ب- چرا گوسفندان را ترک کردم
ج- ما گوسفندان را ترک کردیم د- گوسفندان را ترک نکردم
3- کلمات زیررا ترجمه کنید ؟(75/ نمره )
لهج ( ) ملاء ( ) کلبه ( )
4- جمله زیررا به عربی ترجمه کنید 0 (75/ نمره )
به کتابخانه می روم : ادامه مطلب ...
نمونه سولات نوبت اول
- جملات داده شده را به فارسی ترجمه کنید.
الف) مَلاَ اَلرُّعبَ قُلوبَ اَلنّاس :
ب) اَیُّها اَلسّادَةُ مَعنَویّات الجُنودُ ضَعیفَةٌ :
ج) ما غَفِلتُ، ما کَسِلتُ ، ما تَرَکتُ الاَغنام :
د) اِفتَحوا بابَ البُستانَ لِلبوساءِ : ادامه مطلب ...
مطابق معتبرترین نقلها اولین کسى که از خاندان پیغمبر شهید شد،جناب على اکبر و آخرینشان جناب ابوالفضل العباس بود،یعنى ایشان وقتى شهید شدند که دیگر از اصحاب و اهل بیت کسى نمانده بود،فقط ایشان بودند و حضرت سید الشهداء.آمد عرض کرد:برادر جان!به من اجازه بدهید به میدان بروم که خیلى از این زندگى ناراحت هستم.
جناب ابوالفضل سه برادر کوچکترش را مخصوصا قبل از خودش فرستاد،گفت:بروید برادران! من مىخواهم اجر مصیبت برادرم را برده باشم.میخواست مطمئن شود که برادران مادری اش حتما قبل از او شهید شده اند و بعد به آنها ملحق بشود.
نا بر این ام البنین است و چهار پسر،ولى ام البنین در کربلا نیست،در مدینه است.آنان که در مدینه بودند از سرنوشت کربلا بى خبر بودند.به این زن،مادر این چند پسر که تمام زندگى و هستی اش همین چهار پسر بود،خبر رسید که هر چهار پسر تو در کربلا شهید شدهاند.البته این زن زن کاملهاى بود،زن بیوهاى بود که همه پسرهایش را از دست داده بود.
گاهى می آمد در سر راه کوفه به مدینه می نشست و شروع به نوحه سرایى براى فرزندانش می کرد.تاریخ نوشته است که این زن خودش یک وسیله تبلیغ علیه دستگاه بنى امیه بود.هر کس که مىآمد از آنجا عبور کند متوقف مىشد و اشک مىریخت.مروان حکم که یک وقتى حاکم مدینه بوده و از آن دشمنان عجیب اهل بیت است، هر وقت مىآمد از آنجا عبور کند بى اختیار مىنشست و با گریه این زن مىگریست. این زن اشعارى دارد و در یکى از آنها مىگوید:
لا تدعونى ویک ام البنین
تذکرینى بلیوث العرین
کانتبنون لى ادعى بهم
و الیوم اصبحت و لا من بنین — (منتهى الآمال،ج ۱/ص۳۸۶)
مخاطب را یک زن قرار داده،مىگوید:اى زن،اى خواهر!تا به حال اگر مرا ام البنین مىنامیدى،بعد از این دیگر ام البنین نگو،چون این کلمه خاطرات مرا تجدید مىکند،مرا به یاد فرزندانم مىاندازد،دیگر بعد از این مرا به این اسم نخوانید،بله،در گذشته من پسرانى داشتم ولى حالا که هیچیک از آنها نیستند.
رشیدترین فرزندانش جناب ابوالفضل بود و بالخصوص براى جناب ابوالفضل مرثیه بسیار جانگدازى دارد،مىگوید:
یا من راى العباس کر على جماهیر النقد
و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذى لبد
انبئت ان ابنى اصیب براسه مقطوع ید
ویلى على شبلى امال براسه ضرب العمد
لو کان سیفک فى یدیک لما دنى منه احد- (منتهى الآمال،ج ۱/ص۳۸۶)
پرسیده بود که پسر من،عباس شجاع و دلاور من چگونه شهید شد؟دلاورى حضرت ابوالفضل العباس از مسلمات و قطعیات تاریخ است.او فوق العاده زیبا بوده است که در کوچکى به او مىگفتند قمر بنى هاشم،ماه بنى هاشم.در میان بنى هاشم مىدرخشیده است.اندامش بسیار رشید بوده که بعضى از مورخین معتبر نوشتهاند هنگامى که سوار بر اسب مىشد،وقتى پاهایش را از رکاب بیرون مىآورد،سر انگشتانش زمین را خط مىکشید.
بازوها بسیار قوى و بلند،سینه بسیار پهن.مىگفت که پسرش به این آسانى کشته نمی شد.از دیگران پرسیده بود که پسر من را چگونه کشتند؟به او گفته بودند که اول دستهایش را قطع کردند و بعد به چه وضعى او را کشتند.آن وقت در این مورد مرثیهاى گفت.
مىگفت:اى چشمى که در کربلا بودى،اى انسانى که در صحنه کربلا بودى آن زمانى که پسرم عباس را دیدى که بر جماعتشغالان حمله کرد و افراد دشمن مانند شغال از جلوى پسر من فرار مىکردند.پسران على پشتسرش ایستاده بودند و مانند شیر بعد از شیر، پشت پسرم را داشتند.واى بر من!به من گفتهاند که بر شیر بچه تو عمود آهنین فرود آوردند.عباس جانم،پسر جانم!من خودم مىدانم که اگر تو دست در بدن مىداشتى، احدى جرات نزدیک شدن به تو را نداشت.
و لا حول و لا قوة الا بالله
—————————
ادامه مطلب ...
شادروان قیصر امینپور در «نی نامه» نگاه دیگری به نی دارد و سر نی را به گونهای عاشورایی بازگو کرده است.
۱۸بیت اول مثنوی «بشنو از نی چو شکایت میکند» به نی نامه معروف است و این بار مرحوم قیصر امین پور گزارش دیگری از نی به دست داده است؛ می دانیم که سر مبارک حضرت امام حسین (ع) را پس از آن که از تن چاک چاکش جدا کردند بر سر نی خیزرانی منزل به منزل با کاروان اسیران به شام بردند. روایت منظوم زنده یاد قیصر امین پور از این واقعه:
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن
خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی نوای بی نوایی است
هوای ناله هایش، نینوایی است
نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گُل، بیماری سنگ
قلم،تصویر جانکاهی است از نی
علم،تمثیل کوتاهی است از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد